سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۴۳ ق.ظ
امام زمان (ع ) روضه می خواند
مقدس اردبیلی می
فرماید: آمدم کربلا زیارت اربعین بود از بسکه دیدم زائر آمده و شلوغ است ،
گفتم : داخل حرم نروم با این طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشویم .
گفتم : همین گوشه صحن می ایستم زیارت می خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع
کردم یک وقت گفتم : طلبه ها این آقا طلبه ای که در راه برای ما روضه می
خواند کجا است ، گفتند: آقا در بین این جمعیت نمی دانیم کجا رفته است .
در این اثناء دیدم
یک عربی مردم را می شکافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبیلی می
خواهی چه کنی ؟ گفتم می خواهم زیارت اربعین بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان
من هم گوش کنم .
زیارت را بلندتر خواندم یکی دو جا توجه ام را به نکاتی ادبی داد وقتی که
زیارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : این آقا طلبه پیدایش نشد؟ گفتند: آقا نمی
دانیم کجا رفته است یک وقت این عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی چه می خواهی ،
گفتم : یکی از این طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند، نمی دانم
کجا رفته ، می خواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند.
آقای عرب بمن فرمود
مقدس اردبیلی می خواهی من برایت روضه بخوانم ؟ گفتم : آری آیا به روضه
خواندن واردی ؟ فرمود: آری که در این اثناء دیدم عرب رویش را به طرف ضریح
اباعبداللّه الحسین (ع ) کرد و از همان طرز نگاه کردن ما را منقلب کرد
یکوقت صدا زد یا اباعبداللّه نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها
هیچ کدام یادمان نمی رود از آن ساعتی که می خواستی از خواهرت زینب
(علیهاالسلام ) جدا شوی در این هنگام دیدم کسی نیست فهمیدم این عرب مهدی
زهرا(علیهاالسلام ) بوده واقعا ساعت عجیبی بود. (1)
پاورقی
1- ترجمه کامل الزیارات ص 416.
۹۲/۰۸/۰۷
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
...
یا حســـــــــــــــین