دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۰۹ ب.ظ
پیشینه تاریخی و اجتماعی شیعیان لبنان
دادههای موجود در مورد تاریخچه استقرار شیعیان در لبنان ، به هیچ وجه قابلتأکید مطلق نیست .
به نظر میرسد نسب شیعیان در جنوب لبنان که محل اصلی استقرار
آنهاست ، به قبیله «عامله» باز میگردد . به همین علت ، ناحیهای
کوهستانی در جنوب لبنان که از صیدا تا صور گسترش یافته ، به «جبل
عامل» معروف شده است . علمای شیعه جبل عامل مدعیاند که طایفه
شیعه لبنان از تمامی جوامع شیعه به جز حجاز ، قدیمیتر است . آنان
تأسیس جامعه شیعه جبل عاملی را به ابوذر ، صحابی پیامبر اکرم (ص)
که از نخستین حامیان دعوی خلافت و جانشینی حضرت علی (ع) بعد از
پیامبر (ص) بوده ، نسبت میدهند . مشهور است که ابوذر توسط
عثمان ، خلیفه سوم ، از مدینه به دمشق و از آنجا توسط معاویه به
روستای «میس الجبل» در لبنان فعلی تبعید شده بود . واقع امر
این است که درباره سرآغاز بسط و انتشار تشیع در جنوب لبنان اطلاع
چندانی در دست نیست . از نظر تاریخی نمیشود ثابت کرد که ابوذر
غفاری در تشیع جبل عامل مؤثر بوده است . آنچه مسلم است اینکه در
قرن سوم هجری (نهم میلادی) مناطقی از عراق ، ایران ، شام ، شمال
آفریقا و مصر شاهد جریانی از تشیع بوده است . احتمالاً آنگاه که
خاندان شیعی «حمدانیان» در حلب فرمانروایی میکردند ، اکثریت
مسلمانان سوریه و لبنان ، شیعه بودند . شواهدی که از گفتههای برخی
سیاحان آن عصر در دست است ، ایناحتمال را تأیید میکند . «ناصرخسرو»
که در سال 439 هـ . ق (1047 م) از شهر صور در جنوب لبنان میگذشته ،
گفته است که اکثر مردم این ناحیه شیعه بودهاند ولی قاضی شهر
سنی بوده است . علاوه بر جنوب لبنان ، در شمال استان بقاع نیز در
مناطق بعلبک و هرمل ، شیعیان زیادی مستقر هستند . عدهای دیگر از
شیعیان در شهر طرابلس و منطقه کسروان در شمال لبنان سکونت دارند .
اهالی کسروان در قرون پیشین صد در صد شیعه بودهاند . شهر طرابلس نیز
یکی از پایگاههای مهم شیعه و حکومتهای اسلامی به خصوص در عصر
فاطمیان و عمایان - دولت اخیر از دول شیعه امامیه در شام بوده -
به شمار میآمدهاست . فتح منطقه شامات به دست
«صلاحالدین ایوبی» و فرمانروایی نخستین حکام ایوبی و بعد از آنها ،
سلطه ممالیک که همگی دشمنی آشکاری با شیعیان داشتند ، اوضاع فوق
را دگرگون کرد . «ابن تیمیه» یکی از روحانیون اهل سنت و موسس افکار
وهابیت ، فتواهایی علیه شیعیان صادر و خود نیز شخصاً در لشکرکشی سوم
ممالیک شرکت کرده بود . در این میان ، شیعیان در آماج فشارها و
تضییقات گوناگون واقع شدند . مرزبندی میان اهل سنت و شیعیان لبنان
که تا آن ایام چندان مشخص و استوار نبود ، به تدریج بسیار شدت و
قوت یافت . در چنین شرایطی بسیاری از شیعیان لبنان که مورد قتل و
اسارت قرار گرفته بودند ، برای نجات خویش به مذهب سنت گرویدند و
تغییر مذهب دادند . به گونهای که در حال حاضر ، شهرطرابلس و شمال
لبنان ، عمدتاً محل استقرار اهل سنت است و صرفاً نقاط کوچک و
پراکندهای در آنجا در اختیار شیعیان باقی مانده است . به
تدریج شیعیان به عنوان اقلیتی مذهبی در مناطق دور افتاده و امن
که از دسترسحکمرانان مرکزی دور بود ، سکنی گزیدند . «آلبرت
حورانی» تأکید شهید اول ، شمسالدین محمد بن مکی (734 تا 786 ه.ق )
بر نقش عامل در جامعه را تا حدودی ناشی از دور افتاده بودن شیعیان
از تعرض و تعدی صاحبان قدرت میداند . در تاریخ شیعه جبل
عاملاستمرار یک سنت علمی - دینی در همین نواحی دور افتاده و فقیر
روستایی بدون حمایت حکام شهرهای بزرگ مشاهده میشود . علاوه بر
قدرت و قوت ایمانی و اعتقادی شیعیان جبل عامل ، دورافتادگی نسبی
جبل عامل از مراکز قدرت نیز مؤثر بوده است . دورافتادگی این مناطق
، سطح پایین زندگی و بالاخره فقر منابع اقتصادی آن همگی سبب شده
بودند که حکام شهرهای بزرگ مادامی که مردم این ناحیه ، مایه و
منشأ تهدید سیاسی نبودند ، خود را برای تصرف یا کنترل مستقیم آن به
زحمت نیندازند . در نتیجه ، این ناحیه توسط اربابان محلی اداره
میشد که برخی از آنان شیعه بودند و میتوانستند از هم مذهبان خود
حمایت و پشتیبانی کنند . عثمانیها که در سال 1516 میلادی وارد
لبنان شدند ، آخرین سلسلههای سنی مذهب بودند که بر این کشور حکومت
کردند . شیعیان در دوران عثمانیها ، مجدداً با ظلم و ستم مواجه شدند
. نکته عجیب اینجا بود که دشمنی عثمانیها با شیعیان بیش از
دشمنیآنان با مسیحیان بود . لذا پدیده تغییر دین در جنوب لبنان بر
اثر این ظلم و ستم ، متداول و از پدیدههای بسیار معروف در تاریخ
لبنان شد . در این میان ، بسیاری از خاندانهای شیعه مورد تعقیب
واقع شدند . این امر در منطقه «جزین» در جنوب لبنان عیانتر بوده
است . بسیاری از خانوادههای مسیحی در این منطقه در اصل شیعه و
برخی از آنان از زمره سادات بودهاند ، به همین علت ، اسامی
همچون «سید جوزف هاشم» در این منطقه بسیار به چشم میخورد . شهید
اول و شهید ثانی که از فقهای بزرگ عالم تشیع هستند ، از اهالیجزین
بودهاند . از سوی دیگر ، برخی از خاندانهای شیعه به
دلایل مختلف ، در ازای انجام وظایف و فرمانبرداری از عثمانیها ،
امتیازاتی ویژه در زمینه فئودالیسم گرفتند تا بدینترتیب ، عثمانیها
را نسبت به اطاعت طایفه شیعه از حاکمان مرکزی آسوده خاطر گردانند .
طولانی بودن دوران حاکمیت اهل سنت بر لبنان ، در مراحل مختلف خود
باعث شد که همان مکانیزمهای تدافعی که شیعیان را در همه اماکن
استقرار خود در میان اکثریت اهل سنت متمایز ساخته ، در نزد شیعیان
لبنان نیز به وجود آید . این مکانیزمها عبارت بودند از «تقیه» و
«عدم اطمینان به اهل سنت و بر حذر بودن از آنان». شیعیان در
واقع از صحنه سیاسی لبنان به دور بودند ، به خصوص در قرن
نوزدهممیلادی که لبنان تحولی سیاسی ، اجتماعی و فکری را پشت سر
میگذاشت . در این زمان ، فاصله و شکاف میان شیعیان و همسایگانشان
زیادتر شد . در این قرن که مارونیها با فرانسه ، دروزیها با انگلیس ،
ارتدوکسها با روسیه و اهل سنت با عثمانیها روابط محکمی داشتند ،
تنها شیعیان بودند که از حمایت بیگانگان و در واقع ، هرگونه حمایت
خارجی محروم بودند . فقط گاهی از جانب حکام قاجار نسبت به رفاه
حال آنان علاقهای نشان داده میشد ؛ به ویژه زمانی که بعضی از
تجار ایرانی در جبل عامل و بقاع سکنیگزیدند . در نواحی شیعه
نشین ، نوعی دگرگونی محدود اقتصادی - اجتماعی طی نیمه دومقرن
نوزدهم میلادی پدید آمد . اصلاحات ارضی که توسط حاکمیت مرکزی در
سال 1858آغاز شد ، به رشد روز افزون گروه کوچکی به نام «اشراف» یا
به قول لبنانیها «الزعماء»کمک کرد . این گروه توانستند مالکیت
اراضی وسیعی را به دست آورند . در اواخر قرن نوزدهم ، طبقه زعمای
شیعه پدیدار شدند . بدین صورت که 3 یا 4 خاندان در صیدا ، صور ونواحی
دیگر با به دست آوردن مالکیت بر اراضی ، حاکم این منطقه شدند . در
واقع ، ظهور آنان ناشی از سیاست ارضی عثمانیها بود . بدین ترتیب ،
ساختار اجتماعی شیعیان درجنوب لبنان ، چهره متفاوتی گرفت و بر
اساس خاندانهای بزرگی که تیولهای اجتماعی و سیاسی به وجود آورده
بودند ، استوار شد . در میان خاندانهای شیعی ، خاندان «الاسعد»
برجسته ترین بود . «علیالاسعد» بنیان گذار این خاندان ، زمینهای
وسیعی را در مناطق «مرجعیون» و «بنت جبیل» از عثمانیها دریافت کرد .
به همین علت ، شیعیان این مناطق ، بهعنوان کارگر نزد این خاندان
کار میکردند . خاندان «الزین» در منطقه «نبطیه» و خاندان «الخلیل»
در منطقه «صور» و خاندان «عسیران» در منطقه «صیدا» نیز به همین ترتیب
زمینهای زیادی از عثمانیها دریافت کردند . تمرکز ثروت در
دست زعمای شیعه ، تبعات سیاسی نیز داشت ؛ زیرا اعضای اینطبقه ،
نمایندگان مناطق شیعه نشین جنوب لبنان در شوراهای اداری محسوب
میشدند که طی اصلاحات خلافت عثمانی به وجود آمده بود . پیدایش
زعما در عین حال به منطقه جنوب شیعه نشین محدود میشد و ساختار
جامعه شیعه در بقاع همچنان به صورت عشیرهای بود . جامعه شیعیان
بقاع ، به ویژه در منطقه هرمل ، بر اساس پایههای عشایری و قبیلگی
شکل گرفته و این امر تا به امروز نیز تا حدودی به همان صورت باقی
مانده است . لذا قدرت واقعی این طایفه در این منطقه همچنان در
دست سران عشایر قرار دارد . به موازات زعما ، خاندانهای تحصیل
کرده علما نیز که از طبقات مختلف جامعه بودند به علت داشتن
تحصیلات از وجهه اجتماعی خوبی برخوردار بودند . در رأس این طبقه ، 2
یا 3 مجتهد و در مراحل بعدی ، علما و شیوخ با تحصیلات علمی متفاوت
قرارداشتند . از آنجا که علما و روحانیون ، پایگاه اقتصادی گستردهای
نداشتند به هم پیمانی با طبقه اول (زعما) تکیه میکردند و این
مسئله آنها را در تدوین یک خط سیر مستقل سیاسی با محدودیت روبرو
میکرد . با این حال ، چهره مستقل خود را حفظ کرده بودند و همین به
آنها امکان میداد که میان خاندان های اشرافی و بقیه طبقه جامعه
شیعه میانجیگری کنند . طبقه سوم ، طبقه روستاییان و دهقانان بود
که به طور گسترده تابع زعما بودند . بنابراین ، مناطق شیعه نشین
جنوب به سه دسته «زعما»، «علما» و «روستاییان و دهقانان»تقسیم شده
بودند . اکثر شیعیان از لحاظ جغرافیایی در انزوا ، از لحاظ سیاسی
ضعیف و از نظر اقتصادی تابع حکومت خاندانهای فئودالی باقی ماندند .
در این میان، «جبل لبنان» در سال 1861 میلادی در اثر فشار قدرتهای
اروپایی بر امپراتوری عثمانی ، به خود مختاری دست یافت . این راه
حل برای خاتمه دادن به جنگ میان مارونیها و دروزیها تهیه شده
بود . تعداد جمعیت شیعیان در این منطقه خود مختار از 6 درصد مجموعه
کل جمعیت منطقه تجاوز نمیکرد . شیعیان در شمال لبنان به ندرت
یافت میشدند و در نیمه دوم قرن نوزدهم نیز بیروت که به مرکز
تجاری ، فرهنگی ، اداری و سیاسی تبدیل شده و بسیار پیشرفت کرده بود
، محل استقرار شیعیان نبود . شیعیان همچنین در جنوب و بقاع ،
حاشیه نشین باقی ماندند و این امر باعث تشدید عقب ماندگی آنان شد .
در حالی که سایر مناطق لبنان در ازای پیشرفتهای اقتصادی و
مداخلات روز افزون قدرتهای مختلف اروپایی ، شاهد بروز جریانهای
فکری جدید و مکتبهای مختلف دینی بودند . بدین ترتیب ، شیعیان با
ضعف اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی وارد قرن بیستم شدند .
۹۲/۰۶/۱۱
mamnamn az matlabeton
az weblog man ham bazded koned
http://yaraneashooraee.mihanblog.com