دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۵۳ ب.ظ
تولد جنبش حزب الله لبنان
در سال 1360 (1981) تعدادی از شخصیتها
و جناحهای اصولگرای درون جنبش امل خواستار حمایت و پیروی این
جنبش از ایران شدند ، حتی اگر بهای این امر عدم اطاعت و حمایت از
دولت لبنان میبود . در این خصوص، شخصیتهایی همچون «حسینموسوی»
(ابوهشام) ، «صبحی طفیلی» ، «سید ابراهیم امین السید» و یاران آنان
پیش از جدا شدن از جنبش امل و ایجاد تشکیلات خاص خود ، از نبیه بری
خواستند تا وفاداری خود را نسبت به افکار و دیدگاه های امام خمینی
(ره) اعلام کند . به عبارت دیگر ، خواستار تسلط یافتن
احکام دین بر همه جنبههای زندگی شدند . نبیه بری و همه همفکران
وی میدانستندکه گسترش نفوذ انقلاب اسلامی ایران در لبنان و توسعه
رادیکالیسم دینی ، خطری ملموس و بالفعل برای جایگاه و قدرت افرادی
همچون بری است که سال های قبل به جنبش امل پیوسته بودند .
افرادی همانند نبیه بری معتقد بودند که انقلاب اسلامی ایران مایه
سرافرازی و افتخار شیعیان لبنان است ، اما نسخه شفابخشی برای حل
مشکلات جامعه طایفهای لبنان نیست . در این میان «شیخ محمد
مهدی شمسالدین» به اتفاق روحانیونی دیگر ، ضمن مخالفت با فشارهای
اصولگرایانه ، با رهبری نبیه بری نیز مخالفت کردند . دیدگاه اصلی
آنان این بود که گرچه نباید به گفتههای افراد انقلابی و رادیکال
توجه کرد ، در عین حال ، باید از طریق واگذاری پستهای حساس به
روحانیت ، چهرهای دینی به جنبش امل بخشید . در خصوص گرایشهای
اصول گرایانه ، جنبش امل فقط با چالشهای درون تشکیلاتی روبرو
نبود ، بلکه در درون طایفه شیعه نیز گروهها ، دستجات و شخصیتهای
اصولگرایی وجود داشتند که به شدت دیدگاههای لائیک نبیه بری را
مورد چالش قرارمیدادند . از جمله این گروهها میتوان حزب الدعوه
لبنان ، انجمن اسلامی دانشجویان ، کمیتههای یاری انقلاب اسلامی و
از میان شخصیتها میتوان به روحانیونی همچون سید عباس موسوی ، سید
حسن نصرالله و محمد حسین فضل اللّه اشاره کرد . طایفه شیعه در اوج
کشمکشهای داخلی و خارجی ، شاهد تجاوز گسترده اسرائیل به لبنان در
خرداد1361 (ژوئن 1982) بود .
در ابتدای اشغال ، اسرائیلیها
سیاست مشخصی در قبال شیعیان به ویژه شیعیان جنوب نداشتند و تمام
تلاش خود را صرف اخراج فلسطینیان و انتخاب یک رئیس جمهور مارونی
طرفدار اسرائیل کردند . در مقابل ، اسرائیل با حمایت از نیروهای «سعد
حداد» در جنوب لبنان ، مقدمات نارضایتی شیعیان را فراهم کرد . این
نارضایتی به تدریج اوج گرفت تا سرانجام به موضوع خصمانه علیه
اشغالگری اسرائیل و گسترش مواضع رادیکال در میان شیعیان منجر شد .
هنگامی که رویارویی میان شیعیان و ارتش اسرائیل به یک واقعیت
انکار ناپذیر تبدیل شد ، توان رادیکالها در درون طایفه شیعه اوج
گرفت . این تحول معانی زیر را دربرداشت : خروج شیعیان از حالت رکود
، خمودی ، بدبینی ، یأس ، حاشیه نشینی و فرانبری و تبدیل آنان به
یک جامعه انقلابی ، رادیکال و رزمنده که نسبت به دستیابی حقوق
آرمانگرایی اصولگرایانه خود اصرار یا پایبندی فراوانی داشت .
بدین ترتیب ، ادامه جنگ داخلی ، اشغال لبنان توسط اسرائیل ،
فقدان حاکمیت مرکزی و بیثباتی منجر به تکمیل روند سیاسی شدن
طایفه شیعه لبنان گردید و این طایفه را از حاشیه به متن معادلات
سیاسی منتقل کرد . سیاسی شدن شیعیان لبنان ، محیط را برای
پیدایش و رشد گرایشهای رادیکال در میان آنها فراهم کرد . در چنین
شرایطی «جنبشحزب اللّه لبنان» متولد شد .
جالب بود
دستت درد نکنه