سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۴ ب.ظ
ورودسپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به لبنان
در نیمه اول خرداد
1361، تهران میزبان کنفرانس نهضت های آزادی بخش بود. این کنفرانس به مناسبت نیمه
شعبان و روز مستضعفان و پس از پیروزی های مهم نظامی ایران در جنگ با عراق و آزادسازی
خرمشهر برگزار شده بود. از لبنان نیز نمایندگان نیروهای اسلام گرا و شخصیت های
روحانی مانند علامه سید محمد حسین فضل الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحی طفیلی در این
کنفرانس شرکت کرده بودند. در این هنگام، تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان آغاز شد و
دستور کار کنفرانس را تحت الشعاع خود قرار داد. شرکت کنندگان لبنانی خواستار کمک فوری
ایران به مردم لبنان شدند. آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در
یکی از جلسات کنفرانس اعلام کرد که یک هیأت بلند پایه نظامی از ایران به سوریه
عازم شده است تا نحوه کمک ایران و مقابله با تهاجم بررسی شود.
وی
خواستار تأمل شرکت کنندگان در کنفرانس تا بازگشت هیأت نظامی شد.
هیأت نظامی ایران
به ریاست سرهنگ سلیمی، وزیر دفاع وقت ایران، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران،
و سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در سوریه
با حافظ اسد دیدار کردند. نتیجة این دیدار «امضای توافق نامه میان ایران و سوریه
برای اعزام نیروهای ایرانی به لبنان و مقابله با هجوم اسرائیل» بود. با اعلام این خبر در تهران شخصیت های لبنانی
شرکت کننده در سمینار به سرعت به لبنان بازگشتند.
اولین گروه از
نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متشکل از تیپ محمد رسول الله (ص) به فرماندهی
حاج محمد متوسلیان در غروب روز 21 خرداد 1361 (شش روز پس از آغاز تجاوز نظامی
اسرائیل) وارد دمشق شدند. ورود این نیروها به دمشق با بهت و ناباوری مقامات و مردم
سوریه رو به رو شد ، زیرا آنان فکر می کردند که ایران به علت درگیر بودن در جنگ با
عراق قادر به اعزام نیرو نیست و خبر اعزام نیرو صرفاً یک امر تبلیغاتی برای حمایت
از سوریه و لبنان و ایجاد جنگ روانی علیه اسرائیل است. اما هنگامی که نیروهای سپاه
را با تجهیزات کامل در فرودگاه دمشق مشاهده کردند، دچار بهت و حیرت شدند .
لذا استقبال مردمی
و خودجوشی در دمشق، به ویژه در کنار حرم حضرت زینب (س) از نیروهای اعزامی سپاه
پاسداران به عمل آمد؛ به خصوص که فتح سریع خرمشهر باعث شهرت بسیار زیاد سپاه پاسداران
در میان کشورهای عربی شده بود.
تجاوز نظامی اسرائیل
به لبنان در سال 1361، فرصتی مناسب برای نخستین مشارکت مستقیم ایران در عملیات نظامی
علیه اسرائیل بود. قبل از این پاسخ، تلاش های ایران برای حضور نظامی مستقل در
لبنان با مخالفت شخص «حافظ اسد» مواجه شده بود. ولی پس از تجاوز و حمله اسرائیل به
لبنان، مواضع سوریه نسبت به پیشنهادهای کمک و مساعدت ایران، نرم تر شد. به علت فقدان
واکنش های کشورهای عرب در این زمینه، ارزش برقراری روابط نظامی با ایران برای
سوریه دو چندان شد و دیدگاه سوریه در این زمینه را که «مرحله پس از کمپ دیوید مستلزم
صف آرایی مجدد استراتژیک است»، مورد تأکید قرار داد . لذا سوریه برای انجام یک
مأموریت بزرگ در مورد بازسازی «معاملات استراتژیک» به نفع خود، با تکیه بر ایران
توانست مساعدت های مادی به شکل کمک های اقتصادی ایران و نیروی انسانی از طریق مردم
محلی در لبنان را به دست آورد. سوریه هم چنین با نزدیک شدن به ایران، دستاویز
جدیدی برای فشار و تهدید علیه تمام دشمنان منطقه ای خود مانند اسرائیل و عراق کسب
کرد و توازن نظامی را که بعد از امضای پیمان کمپ دیوید به ضرر سوریه بر هم خورده
بود، بار دیگر برقرار ساخت.
پس از ورود نیروهای
سپاه پاسداران به سوریه و اشتیاق آنان برای اعزام به لبنان، به تدریج مشخص شد که
دولت سوریه عجله ای برای انجام این کار ندارد و به بهانه های مختلف جلوی این امر
را می گیرد. به گونه ای که حاج احمد متوسلیان در دیدار با «رفعت اسد» که در آن زمان
مرد شماره دو سوریه به حساب می آمد، چنین گفت: «ما برای میهمانی به سوریه نیامده
ایم. شما بهتر می دانید که هنوز تکلیف جنگ ما با صدام یکسره نشده .... اگر به هر
علت قرار است حضور ما در سوریه صرفاً در حد وجه المصالحه و برگ برنده در مذاکرات
سیاسی باشد، ما اهل آن نیستیم». اما دلایل واقعی عدم رغبت سوریه برای اجازه دادن
به نیروهای سپاه پاسداران جهت مشارکت مستقیم ایران در عملیات نظامی علیه اسرائیل،
این بود که سوریه هم زمان با هم پیمانی با ایران تلاش می کرد فاصله لازم میان خود
و ایران را حفظ کند تا مانع از آن شود که ایران در صحنه داخلی لبنان بیش از حد،
قدرت یابد یا بیش از حد استقلال پیدا کند. سوریه از ابتدا تمایلی نداشت که عملیات
ضد اسرائیلی را تنها به ایرانیان یا افراد مورد حمایت ایران واگذار کند. سوریه به این امر اهمیت فراوانی می داد که
توازن در چارچوب طایفه شیعیان لبنان بیش از اندازه به زیان جنبش امل تمام نشود.
طرح های سوریه
در زمینه مبارزه علیه اسرائیل اجازه نمی داد که ایران پایگاه کاملاً مستقلی در
لبنان پیدا کند، زیرا این امر می توانست پایگاه های نفوذ سوریه را تضعیف کند.
در چنین شرایطی
امام خمینی (ره) ده روز پس از اعزام نیروهای رزمی سپاه پاسداران به سوریه، در یک
سخنرانی اعلام کردند که قضیه تهاجم اسرائیل به لبنان توطئه ای امریکایی برای منحرف
کردن اذهان مردم ایران از جنگ با عراق است تا بدین وسیله رژیم عراق از سقوط رهایی
یابد.
امام خمینی (ره) در بخش هایی از سخنان خود فرمودند: «...
در این توطئه ما هم قدری بازی خوردیم و آن این است که یک نکته ای که پیش ما خیلی
بزرگ است و ما نسبت به آن حساسیت زیادی داریم، آن غائله را پیش آورد تا اینکه ملت
ما را از آن مطلبی که در کشور خودش می گذرد و از آن جنگی که در کشور خودش می گذرد،
غافل کند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان ....
آنها
دنبال این هستند که صدام را در این طرف سر جای خودش نگه دارند و ایران که در نظر
آنها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگری است، برای آنها محفوظ بماند...
نقشه این است که بگین را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان، لبنان که تو حمله
کردی، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز می کند در اینکه تو را
از بین ببرد و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام می دهد و
ایران در اینجا هم نمی تواند کاری بکند. نقشه این است. باید همه ملت ما و همه دولت
مردان ما توجه به این معنا داشته باشند که در عین حال که ما لبنان را با ایران از
حیث مصالح و مفاسد جدا نمی دانیم ، لکن اگر امروز تمام نظرها متوجه لبنان بشود و
تمام قدرت ها و گویندگان از لبنان بگویند و تمام نویسندگان از لبنان بگویند، این
توفیقی است برای امریکا که ایران جنگ خودش را فراموش کرد، و هم عراق را از دست می دهد
و هم لبنان را. نه می تواند در عراق کاری بکند و نه می تواند در لبنان ما راهمان
این است که باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم نه مستقلاً.... اگر عراق
پیروز شد، مطمئن باشید که شما در لبنان هم هیچ کاری نمی توانید بکنید. باید ما این
نقشه ای که امریکا کشیده است برای ما، خنثی کنیم
..... ما
باید از راهی که شکست عراق است، به لبنان برویم. عراق را نگذاریم سر جای خودش بایستد
و جمع کند قدرت خودش را و دیگران هم به او کمک کنند و مرزهای خودش را قوی کند و
بعد هم یک حمله ناگهانی به ما بکند، باز برگردد به آن چیزهایی که از اول بود. غفلت
از این، انتحار است».(صحیفه نور ج16صص212و213)
بدین ترتیب، مأموریت
نیروهای اعزامی سپاه پاسداران تغییر کرد و موضوع مشارکت مستقیم سپاه در عملیات
نظامی علیه ارتش اسرائیل لغو شد. اما به علت نیاز شدید شیعیان لبنان به آموزش های
نظامی و عقیدتی، سپاه مأموریت جدیدی یافت تا به عنوان مستشاران نظامی و مربیان
آموزش نظامی و عقیدتی وارد صحنه لبنان شود و مردم لبنان را برای دفاع از کشور خود
آموزش دهد. در پی این تحول مهم، سوریه اجازه داد که اولین واحد از نیروهای سپاه
پاسداران به استعداد هشتصد نفر مقر خود را در شهرک مرزی «زبدانی» در مرز سوریه با لبنان
ترک کردند و در شهر بعلبک لبنان مستقر شوند. چندی بعد یک واحد هفتصد نفری به این
واحد افزوده شد. این نیروها علاوه بر شهر بعلبک، در شهر هرمل و بسیاری از شهرک ها
و روستاهای دشت بقاع مستقر شدند.
به رغم اینکه
بیشتر واحدهای اعزامی ایران را اعضای نظامی سپاه تشکیل می دادند، روحانیون نیز در میان
آنان دیده می شدند. روحانیون مذکور به آموزش تعالیم دینی و سیاسی به اعضای گروه
های اسلام گرای مستقر در بقاع می پرداختند.
تا قبل از ورود
سپاه پاسداران به لبنان، وضعیت روحی و روانی مردم لبنان به شدت تضعیف شده بود و بر
اثر پیشروی های سریع ارتش اسرائیل، بسیاری از ساکنان مناطق اشغال شده، پرچم سفید
بر پشت بام خانه های خود برافراشته بودند. اما هنگامی که خبر ورود اولین گروه از
سپاه پاسداران به لبنان منتشر شد ناگهان جو روحی و روانی تغییر کرد و امید در دل
مردم زنده شد و بسیاری از مردم پرچم های سفید را به زیر کشیدند.
واحدهای سپاه
پاسداران مأموریت خود را از مسجد امام علی (ع) در بعلبک با تأسیس مقر «عاشقان شهادت»
آغاز و شروع به ثبت نام از داوطلبان کردند. بسیاری از شیعیان آمادگی خود را برای
شرکت در دوره های آموزش نظامی و عقیدتی سپاه اعلام کردند. اولین دوره آموزشی شامل
180 نفر بود که بسیاری از کادرها و روحانیون فعلی حزب الله و در رأس همه آنان،
شهید سید عباس موسوی را که بعدها دبیر کل حزب الله شد، در بر می گرفت. آموزش اولین
دوره از داوطلبان توسط سپاه، اعزام آنان به مناطق جنگی، ایجاد ارتباط میان آنان با
هسته های خودجوش مقاومت در جنوب لبنان و بیروت، همگی در پنهان کاری محض و بدون هیچ
گونه اعلان تبلیغی انجام شد.
با استقرار سپاه
در بقاع، فقط آمادگی نظامی برای رزمندگان حاصل نشد، بلکه انتقال افکار و دیدگاه
های انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) نیز به صورت گسترده ای انجام شد. به گونه ای
که شعارهای انقلاب اسلامی بر روی دیوار خانه های بعلبک و سایر شهرها و روستاهای بقاع
نمایان شد. در رأس همه شعارها نیز «مرگ بر اسرائیل» بود. بدین ترتیب، «وظیفه آگاه
سازی مردم و احیای قضیه مسلمین یعنی آرمان فلسطین، بعد دیگری از جنگ شد».
ورود سپاه به
لبنان در واقع یک انقلاب فرهنگی را در پی داشت، زیرا اعضای سپاه تفکرات امام خمینی
(ره) و فرهنگ انقلاب اسلامی را با خود به لبنان
منتقل و با رفتار خود همگان را جذب کردند. «اخلاق اسلامی، تقوی و فروتنی آنان نمونه
جدیدی از افراد نظامی را ارائه داد که تا آن زمان در لبنان سابقه نداشت، زیرا مردم
لبنان همواره از رفتار خشن و قلدرمآبانه شبه نظامیان مسلح مختلف در عذاب بودند....
نیروهای سپاه در تعطیلات آخر هفته، به روستاهای بقاع می رفتند و به کشاورزان در
جمع آوری محصول کمک می کردند. مردم
به حدی شیفته آنان شده بودند که به لباس و غذای آنان تبرک می جستند.» در حقیقت، نقش غیر نظامی پاسداران انقلاب
اسلامی، یعنی آموزش مذهبی و ارائه الگوی عملی از «رزمنده مسلمان» برای گسترش دامنه
اسلام گرایی و ارتقای سطح شور و حماسه دینی در میان مسلمانان لبنان بسیار حیاتی
بود.
به رغم اینکه
نیروهای سپاه پاسداران در نزدیکی خط برخورد با ارتش اسرائیل قرار داشتند، در هیچ یک
از درگیری های نظامی با اسرائیل شرکت نکردند. عدم شرکت آنان در جنگ با اسرائیل نشان
دهنده این حقیقت بود که «مأموریت اصلی سپاه پاسداران تنها ارائه کمک های لازم برای
سازماندهی شیعیان رادیکال از طریق آموزش های دینی و نظامی به افراد و کادرهای این
گروه انقلابی بود.»
شش ماه بعد از
ورود پاسداران به این منطقه، هر روز تعداد بیشتری از زنان ، چادر مشکی به سر می کردند.
پلاکاردها و تصاویر دیواری جالب و جذاب، امام خمینی را به عنوان رهبر رزمندگان در
خون خفته راه آزادسازی قدس نشان می داد. نوشابه های الکلی از مغازه ها دور ریخته
شد و پاسداران در تمام امور، دست بالا را داشتند. بر سر در مسجد «رأس العین» بعلبک
تابلویی به این مضمون نصب شد: «پایگاه اصلی شهادت» روی پلاکاردها و تابلوها نیز
این شعار به چشم می خورد : «مرگ بر آمریکا» ، «شهادت ، هدف و آرزوی هر مؤمنی است»،
«انقلاب ما، اول اسلامی و بعد ایرانی است» و
«انقلاب ما، انقلاب مستضعفان در تمام دنیاست». هم چنین رادیویی به نام «صدای
انقلاب ایران» راه اندازی شد که روزانه به مدت هشت ساعت نطق، خطابه، سرود و مصاحبه
پخش می کرد.
در کنار فعالیت
های فرهنگی و عقیدتی، سپاه پاسداران تاکتیک جنگ چریکی را به منظور تحلیل بردن قدرت
نیروهای اشغالگر و ندادن فرصت به آنان برای تثبیت خود در مناطق اشغال شده، به
رزمندگانی لبنانی پیشنهاد داد. زیرا به علت عدم توازن نظامی میان قدرت تسلیحاتی
ارتش اسرائیل و توان نظامی موجود در کل لبنان، امکان جنگ کلاسیک وجود نداشت. اما
این پیشنهاد مستلزم وجود حمایت مردمی وجود رزمندگان محلی و سازماندهی آنان بود.
۹۲/۰۴/۱۱