در اين وبلاگ در كل اينترنت |
بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد |
بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد |
آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد |
معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد |
شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد |
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد |
جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت |
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد |
از لذت جام تو دل مانده به دام تو |
جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد |
بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته |
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد |
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم |
بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد |